4 سال زندگی در دنیای مجازی چهارسال برخورد با آدمهای متفاوت و گوناگون چهارسال بدی
و خوشی چهارسال تجربه متفاوت
اینو از صمیم قلب می گم شاید خنده دار باشه ولی تو این چهارسال معنی واقعی زندگی رو در
دنیای مجازی فهمیدم و چشیدم با همه ی دوستان وبلاگیم از جمله داداش امیر آبجی لیدا
آبجی زهرا آبجی فاطمه آبجی مهسا
برای همتون از ته قلبم آرزوی سلامتی عمری طولانی و خوشبختی رو دارم همیشه وقتی میرم
حرم دعاتون می کنم من مطمنم تک تکتون به یک جایی میرسید و برای خودتون کسی می شید
تو رو خدا وقتی به هدف والاتون رسیدین تو همین پست کامنت بزارید و از خودتون بگید و منو
خوشحال کنید با خبر موفقیتتون جز خوبی از همتون چیزی ندیدم لطفا اگر بدی دیدید حلالم کنید
سالیان سخت و زیادی پیش روی همه ی ما هست برایتان بهترینها رو از خدا می خوام آخرین
آثارمو هم میزارم در پایین این پست که برای عشقم وحیده خونده بودم خوشحال می شم نظرتونو
بدونم معلوم نیست نظرتون کی تایید می شه و جواب بهتون میدم چون نتم تموم می شه فردا
پس فردا و معلوم نیست کی شارژ کنم دلم براتون تنگ می شه زمستون سردی پیش روست
مواظب خودتون باشید دوستتون دارم یا علی
نظرات شما عزیزان:
پاسخ:سلام ممنونم نه بی معرفت نشدم دیر به دیر میام از مرخصی یک 7 ماهی می شه نیستم متاسفانه نه نه خوشبختانه اینستا ندارم عشقمم خوبه کاری داشتید تا 17 اینجام می تونید همینجا پیام بدید یا علی ببخشید دیر جواب کامنتتونو دادم یا علی
بی قرار تو و چشمان خمارت شده ام
خبرت هست دلم مست حضور تو شده
عاشق و شیفته ی زنگ صدایت شده ام
خبرت هست که باران بهارم شده ای
چون پرستوی مهاجر نگرانت شده ام
خط به خط زنده گی ام پر شده از بودن تو
خبرت نیست و شادم که فدایت شده ام.
"ناشناس"
پاسخ: سلام ،بسیار ممنونم شعر بسیار کوتاه و جذاب و دلنشین بود دلتنگی تنها دردی هست که دکتری دارویی برای او نیافته و دارو خانه ای دارویی برای ساکت کردن دردش ندارد و عطار چیزی برای تجویز ممنونم از کامنت و حضور گرمتون پیروز و پاینده باشید
اگر به حجله آشنایی،
در حوالی خیابان خاطره برخوردی
و عده ای به تو گفتند:
-کبوترت در حسرت پر کشیدن پرپر زد!
تو حرفشان را باور نکن!
تمام این سالها کنار من بودی!
کنار دلتنگی دفاترم!
در گلدان چینی اتاقم!
در دلم...
تو با من نبودی و من با تو بودم!
مگر نه که با هم بودن،
همین علاقه ساده سرودن فاصله است؟
من هم هر شب،
شعرهای نو سروده باران و بوسه را
برای تو خواندم!
هر شب، شب بخیری به تو گفتم
و جواب ِ تو را،
از آن سوی سکوت ِ خوابهایم شنیدم!
تازه همین عکس ِ طاقچه نشین ِ تو،
همصحبت ِ تمام دقایق تنهایی من بود!
فرقی نداشت که فاصله دستهامان
چند فانوس ِ ستاره باشد،
پس دلواپس انزوای این روزهای من نشو،
اگر به حجله ای خیس
در حوالی خیابان خاطره برخوردی!
"یغما گلرویى"
پاسخ: سلام بسیار زیبا بود ممنونم ، از خدا می خوام که همیشه حوالی خیابان خاطره های زندگیتون پر از خاطره های خوب و به یاد ماندنی باشه ممنونم از حضور و کامنت زیباتون پیروز و سربلند باشید
اگر اینجا بودی
و طعم تازه می گرفت زنده گی ام
با دو شاه بلوط چشمانت ...
اگر اینجا بودی
تقویم رومیزی ام را دور می انداختم
و می گذاشتم ساعت دیواری به خواب رود
پس میزان می کردم زنده گی ام را با نفس های تو
و هیچ عزا و عید و جمعه ای تعطیل نمی کرد
علاقه ی مرا ...
اما تو اینجا نیستی
و تقویم من از عزا لبریز است!
تو اینجا نیستی
و زنگ ساعت دیواری
ناقوس مرگ را تداعی می کند!
پس می پژمرند بوسه هایی که برایت می فرستم
در فاصله میان خانه هامان
چرا که
تو اینجا نیستی ...
کاش می دانستی
که نبودن تو
نابودی من است!
"یغما گلرویی"
پاسخ: چه زیبا و همینطور غمگین ،کاش می دانستی که نبودن تو نابودی من است خیلی زیبا بود ممنونم از حضور و کامنت های همیشه زیباتون هر جا که هستید موفق باشید امیدوارم نابودی همیشه سهم دشمناتون باشه نه زندگیتون
حتا در
بهشت زهرا...
وقتی در جامهی سیاهت
با چشمان غمزده
مُردهای را مشایعت میکنی،
تمام آمپلیفایرها لال میشوند
و من از یاد میبرم
جنازههای ترمهپوشی را
که با صفی از لباسهای سیاهِ بدرقهگر
از کنارم میگذرند...
بر سنگِ هر گوری قدم میگذاری،
می دانم آن مُرده
به بهشت میرود!
میدانم قاریانِ کور حتا
در پشتِ عینکهای سیاهشان
از زیبایی تو باخبرند
و کودکان گلفروش
- بیخیال شکمهای گرسنهی خود-
آرزو دارند تمام گلهای سرخشان را بر سرت بریزند...
بهشت زهرا
زیباترین نقطهی جهان است
وقتی تو از آنجا میگذری
و مرگ
چیز مهمی نیست
اگر دست
در دست تو داشته باشم!
پاسخ: خیلی قشنگ بود، بودن با معشوق خود ، هر ترسی رو از آدم دور می کند حتی مرگ....ممنونم از حضور همیشگیتون
که پیشانی به تندرهای سهم انگیز می سایید
که بر ایوان شب دارید چشم انداز رویایی
که سیمین پایه های روز زرین را به روی شانه می کوبید
که ابر آتشین را در پناه خویش می گیرید
غرور و سربلندی هم شما را باد
امدیم را برافرازید
چو پرچم ها که از باد سحرگاهان به سر دارید
غرورم را نگه دارید
به سان آن پلنگانی که در کوه و کمر دارید.
"سیاوش کسرایی"
پاسخ:بسیار زیبا بود مثل همیشه
دو موج رهگذر بودیم
دو موج همسفر بودیم
گریز ما
نیاز ما
نشیب ما
فراز ما
شتاب شاد ما، با هم
تلاش پاک ما، توأم
چه جنبشها که ما را بود روی پردهی دریا.
شبی در گردبادی تند، روی قلهی خیزاب
رها شد او ز آغوشم
جدا ماندم ز دامانش
گسست و ریخت مروارید بیپیوندمان بر آب.
از آن پس در پی همزاد ناپیدا
بر این دریای بیخورشید
که روزی شبچراغش بود و میتابید
به هر ره میروم نالان
به هر سو میدوم تنها.
"سیاوش کسرایی"
پاسخ: عالی بود پیروز و سر بلند باشید
( امیدوارم شرایطمو درک کنید اگه عمری باقی باشه بی مهری خودمو برای وبلاگم و دوستای مجازی جبران خواهم کرد) یاعلی
پاسخ:سلام،خواهش می کنم این چه حرفیه مرسی که سر زدین،ممنونم شما خوبین؟خوش که چی بگم می گذره به قول گفتنی نفسی میاد و میره خخ، والا خبر ها که دست شماست من چه عرض کنم خخ شما چه خبر؟ایشالا که هزاران سال عمر کنید وجود افراد مفید و دلسوزی چون شما برای کشور خیلی مفید می تونه واقع باشه و اصلا هم بخاطر دیر سر زدنتون عذر خواهی نکنید همینطور که در جواب کامنت قبلیتون عرض کردم درکتون می کنم امیدوارم هر چه زودتر مشکلاتتون حل بشه و ایشالا هر جا که هستین موفق باشین بهترین آرزوها رو براتون دارم یا علی

بووووووووش
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
پاسخ:سلام به بهونه نفس کشیدنم،ممنونم طو بگی عالیه یعنی عالیه تو رو خدا اینجا مراعات کن الان دوستت زهرا می بینی اومد باز گفت آغا اینجا آدم نشسته هاااااا خخخ هیچ حرفی ندارم برای گفتن جز اینکه دوستت دارم و خواهم داشت عزیزم

و نه هیچ یک از مردم این آبادی!
به حبابِ نگران لب یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه ی شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد،!
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند،
لحظه ها عریانند. به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز
"سهراب سپهری"
پاسخ:سلام داداش محسن خیلی خوشحال شدم کامننتتو دیدم ممنونم بسیار زیبا بود من از شعر های زیبای سهراب سپهری فقط اون شعری بود که می گفت قایقی خواهم ساخت رو خوندم برام لذت بخش بود این کامنتتون ممنونم که سر زدی امیدوارم هر جا که هستی حالت خوب باشه و در آخر بهترین ها رو برات آرزومندم
پاسخ:سلام مرسی از احوال پرسیتون خوبم،خواهش می کنم منم ازتون ممنونم که سر زدید می دونم که این روزها دغدغه کنکور ارشد و دارین و درگیر مشکلات و درس هاتون هستید امیدوارم مشکلاتتون زود حل شه و کنکور هم قبول شید که مطمنم می شید پیروز و پاینده باشید در پناه حق
وقتی دلت گرفته . . .وقتی غمگینی . . .وقتی از زندگی سیری . . .
حـــواستـــو خیلـــی جمـــع کـــن چـــون برای آدما طعمـۀ خــوبــی
هستــــی ..
.gif)
پاسخ:سلام دقیقا همینطوره امیدوارم هیچ وقت دل شما و دل هیچ مسلمونی نگیره و همیشه خوشحالی سهم شما باشه از زندگی مسیر سعادت و خوشبختی در زندگی رو براتون آرزومندم موفق باشید
صبح از نـام تو دم زد که دمید
((قیصر امین پور))
پاسخ:بسیار زیبا بود مرسی موفق و موید باشید

موفق باشید
پاسخ: با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما مدیر گرامی اینجانب هم از شما کمال سپاس و تشکر رو داره بخاطر حضور و کامنتتون و براتون بهترین آرزوها رو دارم پیروز و سربلند باشید
تنگ بلوری دلت درست مثل دل من
کلی لبش پریده بود همش پره ترک بود
وقتی که عاشقم شدی چیزی ازم نخواستی
توقعت فقط یه کم نوازش و کمک بود
چه روزا که با هم دیگه مسابقه می ذاشتیم
که رو گل کدوممون قایق شاپرک بود ؟
تقویم که از روزا گذشت دلم یه جوری لرزید
راستش دلم خونه ی تردید و هراس و شک بود
دیگه نه از تو خبری بود ، نه از آرزوهات
قحطی مژده و روزای خوش و قاصدک بود
یادم میاد روزی رو که هوا گرفته بود و
اشکای سرخ آسمون آروم و نم نمک بود
تو در جواب پرسشم فقط همینو گفتی
عاشقیمون یه بازی شاید ، یه الک دولک بود
نه باورم نمی شه که تو اینو گفته باشی
کسی که تا دیروز برام تو کل دنیا تک بود
قصه ی با تو بودن و می شه فقط یه جور گفت
کسی که رو زخمای قلب من مثل نمک بود…………….
پاسخ: با عرض سلام بسیار زیبا و دلنشین بود مرسی از کامنت زیباتون کاش در رهگذر آینه ها سنگ نبود و رگ عاطفه ها ، بستر نیرنگ نبود کاش بین دل ما و تو ، نفس گم می شد پای این فاصله سائیده به فرسنگ نبود زندگی پر از شادی و نشاط رو براتون آرزومندم زندگیتون پر از آدمهای یک رنگ باشه نه نیرنگ
چه عاشقانه است قدم زدن زیر باران غم تنهایی…
چه عاشقانه است شکفتن گل های اقاقیا…
چه عاشقانه است قدم زدن در سرزمین عشق…
و من
چه عاشقانه زیستن را دوست دارم…
عاشقانه لالایی گفتن را دوست دارم…
عاشقانه سرودن را دوست دارم…
عاشقانه نوشتن را دوست دارم…
عاشقانه اشک ریختن را…
عاشقانه خندیدن را دوست دارم…
دفتر عاشقانه ی من پر از کلمات زیبا در نثار
بهترین و عاشقانه ترین کسانم…
و من
عاشقانه می گِریَم…
عاشقانه می خندم…
عاشقانه می نویسم…
و در سکوت تنهایی عاشقانه می میرم…
پاسخ: از خدا طلب اینو دارم که زندگیتون سر شار از عاشقانه زیستن باشه و امیدوارم تنهایی حسرت داشتن شما رو بخوره عاشقانه زیر باران قدم زدن هم زیباست مرسی از حضور همیشگیتون موفق باشید
کوتاه بنویسم
کوتاه بخونم
کوتاه حرف بزنم
کوتاه نفس بکشم
تازگی ها
دارم عادت می کنم
کوتاه زندگی می کنم
یا شاید
کوتاه بمیرم
نمی دانم
فقط عادت …
پاسخ:خدا زندگی هیچ کس و پر نکنه از این عادت های کوتاه،امیدوارم زندگیتون پر از عادت های بلند و مثبت باشه ممنونم از کامنت زیباتون
ﻭ ﺍﺭﺯﺵ ﻋﻤﯿﻖ ﻫﺮﮐﺴﯽ
ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩﯼ ﺣﺮﻑﻫﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ
ﺑﺮﺍﯼ ﻧﮕﻔﺘﻦ ﺩﺍﺭﺩ
پاسخ:بله دقیقا همینطوره مرسی از کامنت های زیباتون
پاسخ:بسیار زیبا بود همانند همیشه ممنونم واقعا .....دل من هر وقت می گیره قرآن می خونم و نماز می خونم امیدوارم هیچ وقت دلتون نگیره و دل بد خواهانتون بگیره زندگی خاطره انگیزی رو براتون آرزومندم موفق باشید
گوشی رو برمیداشتن و زنگ میزدن و میگفتن :
ببین ؛ دلم واست تنگ شده ،
واسه هیچ چیز دیگه ای هم زنگ نزدم … !
بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است
همچو شهری که به روی گسل زلزله هاست
پاسخ:بسیار زیبا بود سپاس
.gif)
پاسخ:با عرض سلام و تشکر از بازدید و حضور زیباتون خواهش می کنم وبلاگتون واقعا زیباست پیروز و سربلند باشید یا علی
اگر به حجله آشنایی،
در حوالی خیابان خاطره برخوردی
و عده ای به تو گفتند:
-کبوترت در حسرت پر کشیدن پرپر زد!
تو حرفشان را باور نکن!
تمام این سالها کنار من بودی!
کنار دلتنگی دفاترم!
در گلدان چینی اتاقم!
در دلم...
تو با من نبودی و من با تو بودم!
مگر نه که با هم بودن،
همین علاقه ساده سرودن فاصله است؟
من هم هر شب،
شعرهای نو سروده باران و بوسه را
برای تو خواندم!
هر شب، شب بخیری به تو گفتم
و جواب ِ تو را،
از آن سوی سکوت ِ خوابهایم شنیدم!
تازه همین عکس ِ طاقچه نشین ِ تو،
همصحبت ِ تمام دقایق تنهایی من بود!
فرقی نداشت که فاصله دستهامان
چند فانوس ِ ستاره باشد،
پس دلواپس انزوای این روزهای من نشو،
اگر به حجله ای خیس
در حوالی خیابان خاطره برخوردی!
"یغما گلرویى"
پاسخ:اگر در حوالی خیابان خاطره برخوردی! بسیار دلنشین بود بابت همه ی کامنت های زیباتون ممنونم براتون بهترین آرزوها رو دارم براتوت زندگی پر از خاطره های شیرین رو آرزومندم پیروز و سربلند باشید
اگر اینجا بودی
و طعم تازه می گرفت زنده گی ام
با دو شاه بلوط چشمانت ...
اگر اینجا بودی
تقویم رومیزی ام را دور می انداختم
و می گذاشتم ساعت دیواری به خواب رود
پس میزان می کردم زنده گی ام را با نفس های تو
و هیچ عزا و عید و جمعه ای تعطیل نمی کرد
علاقه ی مرا ...
اما تو اینجا نیستی
و تقویم من از عزا لبریز است!
تو اینجا نیستی
و زنگ ساعت دیواری
ناقوس مرگ را تداعی می کند!
پس می پژمرند بوسه هایی که برایت می فرستم
در فاصله میان خانه هامان
چرا که
تو اینجا نیستی ...
کاش می دانستی
که نبودن تو
نابودی من است!
"یغما گلرویی"
پاسخ: مثل همیشه زیبا و بی نظیر بودن دلتنگی تنها دردیه که نه دکتری می تونه تشخیص بده و نه دارویی درمانش کنه ((کاش می دانستی که نبودن تو نابودی من است!)) عالی بود ممنونم از کامنت های همیشه بی نظیرتون
_______@@@________@@_____@@@@@@@
________@@___________@@__@@@______@@
________@@____________@@@__________@@
__________@@________________________@@
____@@@@@@___وبلاگت خيلي قشنگه______@@
__@@@@@@@@@__@@@@@@@_________@@
__@@____________منتظر حضور گرمت_______@@
_@@____________@@@@@@@@@@_____@@
_@@____________ هستــــــــم ___@@@
_@@@___________@@@@@@@______@@
__@@@@__________@@@@__________@@
____@@@@@@_______________________@@
_________@@_________________________@@
________@@___________@@___________@@
________@@@________@@@@@@@@@@@
_________@@@_____@@@_@@@@@@@
__________@@@@@@@
___________@@@@@_@
____________________@
____________________@
_____________________@
______________________@
______________________@____@@@
______________@@@@__@__@_____@
_____________@_______@@@___@@
________________@@@____@__@@
_______________________@
______________________@
پاسخ: ممنونم نظر لطفتونه چشاتون قشنگه که زیبا می بینید حتما سر میزنم به وبلاگتون وبلاگ شما هم زیباست ممنونم از طرح زیباتون خیلی قشنگ بود مرسی
___________$$$$$$
______$$$$$$__$$$$$$$$__$$
____$$____$$$$__$$$$__$$$$
__$$______$$$$$$__$$$$$$$$
__$$____$$$$$$$$__$$$$$$
__$$$$$$$$$$$$$$__$$$$$$$$
$$__$$$$$$$$$$__$$__$$$$$$
$$$$__$$$$$$__$$__$$$$
__$$$$______$$$$$$$$$$
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$_$
_$$$$$$$$__$$$$$$$$$__$$$
__$$$$$$___$$$$$$$_ $$$$
___$$$$_____________`$$$
___________________ $$
__________________`$$`
________________$$`
_____$$$$$$$$$$
___$$$$$$$$$$
_$$$$____$$_$`
$$$$$__$$___$$___$$$$
$$$$$$$______`$$_$$$$$$
$$$$__________$$$_____$
$$___________` $$____$$
_____$$$_____$$`___$$$$
___$$$$$$___$$__$$$$$$
__$$$$$$$$_$$_$$___$$$
_$$$____$$$$_$$__$$$$
__$$_____$$_$$$$$$$
___$______`$$
___________$$
____________$$`
___________`$$
__________$$
_________$$
________$$
پاسخ:
حتا در
بهشت زهرا...
وقتی در جامهی سیاهت
با چشمان غمزده
مُردهای را مشایعت میکنی،
تمام آمپلیفایرها لال میشوند
و من از یاد میبرم
جنازههای ترمهپوشی را
که با صفی از لباسهای سیاهِ بدرقهگر
از کنارم میگذرند...
بر سنگِ هر گوری قدم میگذاری،
می دانم آن مُرده
به بهشت میرود!
میدانم قاریانِ کور حتا
در پشتِ عینکهای سیاهشان
از زیبایی تو باخبرند
و کودکان گلفروش
- بیخیال شکمهای گرسنهی خود-
آرزو دارند تمام گلهای سرخشان را بر سرت بریزند...
بهشت زهرا
زیباترین نقطهی جهان است
وقتی تو از آنجا میگذری
و مرگ
چیز مهمی نیست
اگر دست
در دست تو داشته باشم!
"یغما گلرویی"
پاسخ: چقدر قلم زیبایی داشتن اگه یکم دیگه ادامه داشت اشکم در میومد واقعا زیبا و بسیار غمگین بود ممنونم بخاطر کامنت و حضور گرمتون
من داشتم برای یک ستاره ترانه می خواندم.
دیدم، خودم دیدم، یک قناری قشنگ، از آن همه آواز، تنها حنجره ترا نشانم می داد.
زندگی چقدر زیباست "ری را"!*
دیروز نامه عزیزی از شیراز آمد
نامه اش، زبان شقایق بود.
انگاری هرواژه، باورکن! هر واژه به واژه دیگر عاشق بود.
عجیب است، من شبکور،
جهان را چه قشنگ می بینم.
"سیدعلی صالحی"
پاسخ:سلام مرسی مثل همیشه کامنت هاتون زیبا و دلنشین بود ممنونم از محبتاتون و وقتی که برای وب خودتون میزارید براتون بهترین ها رو آرزو مندم زندگیتون پر از شادی و عشق باشه ایشالا موفق باشید
باد از عطر علف، بیهوش
هوا از عیش آسمان، آبی
و ذهن روشن هیزم
که گرمِ گرم ... از خیال جنگل افرا و صنوبر است.
...
چه بوی خوشی میآید از حواشی این پونهزار!
باید آنجا
آن دوردستِ کمی مانده به رود
باران باشد،
یک جادهی خیس نقرهپوش آنجا
پیچیدهی نم و نی
پر از نقش پای پرنده و آهوست
آنجا بادهای از شمال آمده
دارند رمههای سراسیمهی مه را
به جانب درههای پنج و نیم غروب میبرند!
...
و من که بدم میآید
این لحظه فقط شاعر باشم
دوستان دورِ جنگل صنوبر و افرا ... دیر کردهاند،
چوبدست پیرمرد را برمیدارم
راه میافتم ...
"سیدعلی صالحی"
پاسخ: بسیار زیبا بود مثل همیشه ممنونم خسته نباشید
با طعم خیسِ همان فتیر نازکِ برشته با من است.
...
جز ما کسی خبر نداشت
که در خانه با خواهش باران و بوسه چه میکنیم
ما در خفای پرده حتی
از احتمال دیدن حضرت آینه هم سخن میگفتیم
حالمان خوش بود
چراغهای دوردستِ درهی دربند
علامت روشن زندگانی از آوازهای محرمانه بود
و ما خوب میدانستیم
به خاطر آن بهاری که قول قناری و نرگس است
باید به هر حوصله با زمستان زمهریر مدارا کنیم.
"سیدعلی صالحی"
پاسخ: بسیار زیبا بود ممنونم بابت کامنت بسیار زیباتون
به كسی توجه نمیكنه.
از كسی خجالت نمیكشه.
میباره و میباره
و این قدر میباره تا آبی شه.
آفتابی شه!!!
کاش،
کاش میشد مثل آسمون بود.
كاش میشد وقتی دلت گرفت
اون قدر بباری تا بالاخره آفتابی شی.
بعدش هم انگار نه انگار كه بارشی بوده.
پاسخ:گاهی اوقات با خودم فکر می کنم این آسمونه که گریه می کنه یا آسمون ابر وسیله ای هستن برای گریه های خدا؟خدا دلش از بندهاش می گیره منکه بندشم دلم گرفته از دنیا و آدمهاش خدا چه دل بزرگی باید داشته باشه ممنونم از کامنت زیباتون امیدوارم همیشه خورشید باشید و زندگی نورانی داشته باشید نه تاریک
و آنگاه که فریادم را بر سر کو ها کشیدم تا بلکه آرام گیرم او نیز فریادم را پس داد و مرا قبول نکرد حالا با توام با تویی که حرف و دلم و درد تنهایی هامو صدای فریادم را که از سوز و زخم دل است را از پشت دیوارها و فاصله ها می شنوی تو چی تو هم می خواهی مرا تو این دنیای وانفسا تنها گذاری و مرا به حال خود رها کنی
خدای من من تنهام ، یارایی را برای یاری دهنده ام نیست دستم را بگیر که احساس می کنم هر چه بیشتر برای رهایی از مرداب سختی ها و دلتنگی های این دنیا دست و پا می زنم بیشتر در آن غرق می شوم و در آن فرو می روم یا پر پروازم ده یا...
گفته بودی هر گاه تو را به دهنه پرتگاه بردم
هراس مکن چون یا تو را از پشت خواهم گرفت یا به تو پرپرواز خواهم داد
خدای من خدای من وقتش فرا رسیده پس چرا کاری نمی کنی سنگ ریزه های زیر پایم در حال فرو ریختنند پس چرا یاریم نمی دهی ...
پاسخ:سلام ،هیچ گاه بشر از حکمت خدا سر در نمی آورد و هیچ گاه خدا بدی بنده اش را نمی خواهد صبر کنید و به خدا اعتماد کنید اگر بد دیدید هر چه دلتان خواست به من بگویید براتون بهترین آرزوها رو دارم سربلند و پاینده باشید
امــّــــا
یه جوری برات سنگ صبوره
که هیچکدوم از رفیقای واقــعیـتـــ
به گرد پاش هم نمی رسن …!
پاسخ:با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما واقعا ممنونم بخاطر همه ی کامنت هاتون بسیار زیبا و دلنشین بود و نهایت استفاده رو بردم آره گاهی مجازی ها واقعین و واقعی ها مجازی گاهی دشمن دوست و دوست دشمن باید در این روزگار حواسمان باشد این روزها همه پشت نقاب هایشان قایم شدن و هیچ کس چهره واقعی کسی رو نمی بیند و تنها برایمان خدا می ماند و بس براتون زندگی خدایی رو آرزومندم امیدوارم در تمام مسیر زندگی شاد و سر زنده باشید یا علی
از میان واژههای زلال
« دوستی » را برگزیدهام ،
آنجا که
برفهای تنهایی
آب میشوند
در صدای تابستانی یک دوست . . .
پاسخ: مثل همیشه بی نظیر بود ممنونم
صبوری میکنم تا تمام کلمات عاقل شوند
صبوری میکنم تا ترنم نام تو در ترانه کاملتر شود
صبوری میکنم تا طلوع تبسم، تا سهم سایه، تا سراغِ همسایه ...
صبوری میکنم تا مَدار، مُدارا، مرگ ...
تا مرگ، خسته از دقالبابِ نوبتم
آهسته زیر لب ... چیزی، حرفی، سخنی بگوید
مثلا وقت بسیار است و دوباره باز خواهم گشت!
...
تا تو دوباره بازآیی
من هم دوباره عاشق خواهم شد!
"سیدعلی صالحی"
پاسخ: زیبا بود((صبوری میکنم تا تمام کلمات عاقل شوند )) پر معنی و مفهومه داخل این جمله مرسی بایت کامنت های زیباتون
معنی کور شدن را گره ها می فهمند
سخت بالا بروی ، ساده بیایی پایین
قصه تلخ مرا سُرسُره ها می فهمند
یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن
چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند
آنچه از رفتنت آمد به سرم را فردا
مردم از خواندن این تذکره ها می فهمند
نه نفهمید کسی منزلت شمس مرا
قرن ها بعد در آن کنگره ها می فهمند
از : کاظم بهمنی
پاسخ: چقدر زیبا بود ممنونم معنی کور شدن را گره ها می فهمند واقعا هم همینطوره
حتی اگر به دیده رویا ببینیم
من صورتم که به صورت شعرم شبیه نیست
بر این گمان مباش که زیبا ببینم
شاعر شنیدنی ست ولی میل،میل ِ توست
آماده ای که بشنوی ام یا ببینیم ؟
این واژه ها صراحت ِ تنهایی من اند
با این همه مخواه که تنها ببینیم
مبهوت می شوی اگر از روزن ات شبی
بی خویش در سماع غزل ها ببینیم
یک قطره ام و گاه چنان موج می زنم
در خود که ناگزیری دریا ببینیم
شب های شعر خوانی من بی فروغ نیست
اما تو با چراغ بیا تا ببینیم
از : محمد علی بهمنی
پاسخ: مرسی از علی بهمنی و مرسی از شما بخاطر به اشتراک گذاشتن این متن زیبا ممنونم
من می تواند بی تو هم خوشبخت باشد
این من که با هر ضربه ای از پا در آمد
تصمیم دارد بعد زا این سرسخت باشد
تصمیم دارد با خودش ،با کم بسازد
تصمیم دارد هم بسوزد ،هم بسازد
خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد
نخواست او به من خسته بی گمان برسد
شکنجه بیشتر از این که پیش چشم خودت
کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد
چه میکنی اگر او راکه خواستی یک عمر
به راحتی کسی از راه ناگهان برسد
رها کند برود از دلت جدا باشد
به آنکه دوست ترش داشته به آن برسد
رها کنی بروند تا دوتا پرنده شوند
خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد
گلایه ای نکنی ، بغض خویش را بخوری
که هق هق تو مبادا به گوششان برسد
خدا کند که نه…!!نفرین نمیکنم که مباد
به او که عاشق او بوده ام زیان برسد
خدا کند که فقط این عشق از سرم برود
خدا کند که فقط زمان آن برسد
پاسخ: مثل همیشه پر مفهموم و بی نظیر بود
هنوز خواب می بینم ابری می آید
و مرا
تا سرآغازِ روییدن
بدرقه می کند.
"سیدعلی صالحی"
پاسخ: چقدر زیبا توصیف کردن ممنونم از شما بخاطر کامنت زیباتون
فاصله را معنا کن با کتابی که زبانش آمدن است …
دست بر دیوار سیمانی بکش لمس قلب من به همین آسانی است …
بیراهه ای که به کوچه ی عشق می رسید اشتباه نبود راه را اشتباه آمده بودم پشیمان نیستم!
راهنما شده ام ….
پاسخ:بسیار زیبا و دلنشین بود ممنونم
فاصله تنها یک حرف ساده بود
از قول من
به باران بی امان بگو :
دل اگر دل باشد ،
آب از آسیاب علاقه اش نمی افتد
پاسخ:عالــــی بود ممنونم واقعا میان ماندن و نماندن فاصله تنها یک حرف ساده است مرسی
.gif)
.gif)
پاسخ: با عرض سلام خدمت شما دوست عزیز ممنونم از توصیتون خخ براتون بهترین آرزوها رو دارم موفق باشین
برچسبها: